سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


[ و در دعا هنگام باران خواستن گفت : ] خدایا ما را سیراب ساز به ابرهاى رام به فرمان ، نه ابرهاى سرکش خروشان [ و این از گفتار فصیح عجیب است ، چه او ابرهاى با رعد و برق همراه با بادها و آذرخشها را به شتران سرسخت همانند فرموده است ، که بار از پشت بیفکنند و در سوارى دادن سرکشى کنند ، و ابرهاى تهى از رعد و برق ترسناک را به شتران رام تشبیه کرده است که شیرشان را به آرامى مى‏دوشند و به آسانى بر پشتشان نشینند . ] [نهج البلاغه]

شهید سر جدا

خداوند ان‌شاءالله که درجات شهید را عالی کند. خدا شهید شما را عزیز کرد؛ ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده به‌خاطر شهادت این جوان. شهید خیلی هستند؛ همه‌ی شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته -خداوند هیچ‌وقت کارش بدون حکمت نیست- اخلاص این جوان و آن نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به این‌جور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که این‌جور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد. خداوند جوان شما را عزیز کرد. خدا ان‌شاءالله به شماها اجر بدهد، به شما صبر بدهد، شما را ان‌شاءالله عزیز کند و ان‌شاءالله خداوند به همه‌تان -به مادر، به خانم [ایشان]، به پدر، به همه‌ی بازماندگان- عوض خیر بدهد و همه‌تان را توفیق بدهد که بتوانید به وظایفتان عمل بکنید در ادامه‌ی راه این شهید؛
خدا ما را هم قدردان شهدا قرار بدهد؛ ان‌شاءالله.

مقام معظم رهبری حفظه الله



کلمات کلیدی :: شهید، سرجدا، محسن حججی، مدافع حرم
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 96/7/6:: 1:35 صبح
مدافع حرم پاسدار شهید محمد تقی اربابی

شهید محمد تقی اربابی

شهید اربابی از سپاه حضرت جوادالائمه علیه السلام استان خراسان شمالی به منظور مبارزه با جریان‌های تکفیری به سوریه اعزام شده بود. که در عملیات آزاد سازی نبل و الزهرا به درجه رفیع شهادت نایل آمدند. 

وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است: 


 اگر خداوند لطف نمود به فیض عظمای شهادت فی‌سبیل‌الله نائل شدم در محل گلزار شهدای شهر شهیدپرور درق مرا دفن نمایید، طبق شرع مقدس نسبت به غسل و کفن اقدام شود، مقداری از خاک تربت کربلا و مقداری از خاک منطقه فکه و شلمچه را داخل کفنم بریزید و همسرم فاطمه «آیه‌الکرسی» را روی کفنم بنویسد. 
اگر مقدور بود والدین، نزدیکان و همسرم نماز «لیله‌الدفن» را برایم اقامه کنند و همسرم سوره «یاسین»را روی قبرم ختم نماید. 
تا جایی که امکان دارد از اسراف پرهیز شود و رسومات اضافی کنار گذاشته شود و فقط به قدر کفایت و کمترین زحمت برای اطرافیان مراسم برگزار شود. 
 از والدین گرامی علی‌الخصوص مادر عزیزم می‌خواهم برایم دعا کند که دعای والدین خیلی به درد می‌خورد، همسرم عزیزم نیز مرا حلال کند و برایم دعا کند و در تربیت اسلامی فرزندانم تمامی تلاش و همت خود را به خرج دهد تا اگر آبرویی در آن دنیا داشتم، شفاعتش را انجام دهم. فرزندان عزیزم، نسبت به نماز اول وقت و مراسم مذهبی و جلسات قرآن خیلی اهمیت بدهید، در پایان از همگی حلالیت می‌طلبم، مرا دعا کنید و از دیگران بخواهید برایم دعا و استغار نمایند.

«روح شاد و یادش گرامی»



کلمات کلیدی :: شهید، مدافع حرم، شهید محمدتقی اربابی
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 95/6/31:: 9:53 عصر
مدافع حرم بسیجی شهید فیروز حمیدی زاده

بیسجی شهید فیروز حمیدی زاده

با خودش کلنجار می رفت که مبادا در این هوای سرد انگشتش به خوبی روی ماشه نچرخد و نرمی فشنگ به جای سیبل به تپه های سنگی، که مثل میخ به انتهای میدان تیر فرو شده بودند، برخورد کند!

 تا همینجا هم کلی التماس کرده بود، تا اجازه پدر و مادرش را بگیرد، البته آنها هم حق داشتند مخالفت کنند، هنوز داغ برادر شهیدش «نریمان» کهنه نشده بود؛ باید تمرکز می کرد تا نوک مگسک را زیر خال سیاه نشانه بگیرد.

 فرمانده میدان دستور شلیک را صادر کرد! فیروز لحظاتی نفس را در سینه حبس کرد، لوله سیاه تفنگ از میان خاکریز بیرون دویده بود، اولین تیر بیرون جست و پای سیبل، از دور، گرد و خاک بلند شد.

دومی – سومی و بعدی هم صفوف هوا را شکافت، دیگر تیری در خشاب نمانده بود، همه منتظر اعلام نتایج بودند، شلیک های سرنوشت ساز که می توانست مهر تایید آنها برای قرار گرفتن در خیل مدافعین حرم باشد.

ناقابل دو شلیک به هدف نشسته بود و از باقی شلیک ها اثری روی سیبل دیده نمی شد، حالا فیروز تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می دید!

دو روز به زمان اعلام نتایج باقی مانده بود، که خواب عجیبی دید و خیالش از بابت رفتن به سوریه راحت شد.

طاقت نداشت، سراغ دوستش رفت و او را در جریان خوابی که دیده بود، گذاشت.

بعد از 20 روز از خواب فیروز خبر شهادتش دل دوستان را به درد آورد : چند روز مانده بود تا اسامی پذیرفته شدگان اعلام شود، که در یکی از شب ها فیروز در خواب می بیند که پشت سر رهبر انقلاب به نماز ایستاده و بعد از اتمام نماز رهبر انقلاب بر می گردند و پیشانی فیروز حمیدی زاده را می بوسند و می گویند: قبول باشد.

روز بعد فیروز در حالی که گرمی بوسه سید علی را روی پیشانی احساس می کرد به دوستش گفت: خیالم راحت شد، من قبول شدم.

وصیت نامه شهید فیروز حمیدی زاده به شرح ذیل است:

حال که عنایت خاص خداوند متعالی شامل حال اینجانب فیروز حمیدی زاده گردیده از همه عزیزان ملتسمانه آرزوی حلالیت می طلبم و امیدوارم قصور و کاستی های اینجانب را ببخشایند.در این مدت در مورد مادر و پدر و برادران و خواهرانم کوتاهی های زیادی داشته ام که امید است مورد حلالیت واقع گردم. در نبودم  مادرم را به صبر دعوت نمایید. همانگونه که حضرت زینب (س) بزرگترین و با وفادارترین بانوی اسلام در خصوص مسائب عاشورا صبر پیشه نمودند.از همسرم می خواهم فرزندانم را باید آنگونه که باعث افتخار اطرافیان و جامعه گردند تربیت نمایند، و ایشان نیز کوتاهی های این جانب را حلال کنند.

ازدایی و زندایی عزیزم حلایت می طلبم و امیدواریم قصور اینجانب را ببخشند،پدرو مادرم مصیبت دیده هستند هوایشان را داشته باشید در خاتمه از همه عزیزان طلب بخشش دارم .یاحق التماس دعا فیروز حمیدی زاده

در پایان یادآورمی شوم اینجانب مقلد حضرت آیت الله امام خامنه ای (مدضله) می باشم و تمایل دارم که در صورتی که مقدور بوده و موجب زحمت وارثان نگرد در معصوم زاده مدفون شوم.(درصورت امکان در کنار قبر برادرم شهید نریمان حمیدی زاده)



کلمات کلیدی :: شهید، مدافع حرم
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 95/6/31:: 9:30 عصر