سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


« گفتارها سپرده نزد نگهدار است » و « نهفته‏ها آشکار » ، و « هر نفس بدانچه کرده گرفتار » . و مردم ناقص عقل و بیمار ، جز آن را که خداست نگهدار . پرسنده‏شان مردم آزار و پاسخ دهنده‏شان به تکلف در گفتار . آن که رایى بهتر داند ، بود که خشنودى یا خشمى وى را بگرداند ، و آن که از همه استوارتر است از نیم نگاهى بیازارد یا کلمه‏اى وى را دگرگون دارد » . [نهج البلاغه]

کجائید ای شهیدان خدایی

کجائید ای شهیدان خدایی

شب عملیات والفجر هشت بود. در کنار اروند مغرور و پرخروش در یک شب سرد زمستانی، گردان‌های عمل کننده غواص و خط شکن آماده زدن به موانع پیش رو و مواضع دشمن بودند. فرمانده لشکر که خود قبلا یک دست و قسمتی از معده‌اش و ... را در عملیات بدر در راه دفاع از انقلاب اسلامی تقدیم کرده و چندین بار تا مرز شهادت پیش رفته است، در جمع گردان عمل کننده می‌خواهد تا دقایقی دیگر آخرین توجیهات و توصیه ها را داشته باشد. هر از گاهی از بین نخلستانها صدای پرنده‌ای سکوت شب را می‌شکند و توجه گردان را به خود جلب می‌نماید. نسیم سرد زمستانی باعث مور مور شدن پوست می‌شود. 

رزمندگان گردان خط شکن که مدتها انتظار چنین لحظه‌ای را می‌کشیدند، سراپا آماده شنیدن سخنان فرمانده یک دست خود هستند تا آخرین توصیه‌های او را قبل از وداع آخر با گوش جان بشنوند. او بعد از حمد و سپاس خداوندی اینگونه سخن را آغاز می کند: (نقل به مضمون) " دشمن تاکنون از منطقه عملیاتی مطلع نشده است و تلاش ما این است که در روزهای اولیه عملیات متوجه منطقه عملیاتی نشود. بنابر این اگر موفق شدید از اروند عبور کنید و موانع خورشیدی و سنگرهای کمین دشمن را به همراه عبور از کانال پشت سر بگذارید، بی مورد بی سیم روشن نمی‌کنید، از تیر رسام استفاده نمی‌کنید، اگر زخمی شدید جزع و فزع نمی‌کنید و........"حال تصور کنید رزمنده‌ای باید از عرض اروند و امواج خروشان آن در دل یک شب سرد زمستانی بگذرد و خود را به آنسوی ساحل رسانیده و اگر زخمی شد خیلی ناله نیز نکند. و... و نهایتا استدلالی که فرمانده لشکر می کند این است " که ما نباشیم و ببینیم که امام ناراحت است؟! تا وقتی زنده هستیم نمی گذاریم امام ناراحت باشد، وقتی نبودیم دیگر مسئولیتی نداریم". گویا مدتی است که به دلیل گره خوردن کار جنگ حضرت امام ناراحت شده بودند.
 
 حال مقایسه کنید آن علاقه و عشق به ولایت را، که رزمنده همه زندگی خود را رها کرده و در نقطه صفر مرزی باید در تاریکی شب از عمق اروند و امواج وحشی آن و پیچیده‌ترین موانع عبور کند، چه بسا امواج خروشان اروند او را به امواج خروشان خلیج فارس بسپارد و یا در بین موانع خورشیدی و سنگرهای کمین او را در میانه راه متوقف شود و....... و اگر زخمی شد آه و ناله بر نمی‌آورد، چرا، چون می‌خواهد خدای ناکرده به موفقیت این عملیات خدشه‌ای وارد نشود و نهایتا امام ناراحت نباشد،  امامی که نه او را به اسم می‌شناسد و نه توصیه‌ای شخصی به او کرده است و نه حتی از نزدیک او را دیده است! حال مقایسه کنید این پایبندی به ولایت را با ولایتمداری بعضی ها که بر خوان گسترده جمهوری اسلامی نشسته‌اند و بارها مورد خطاب رهبری در تریبون عمومی بوده‌اند و همه، اعم از دوست و دشمن، نارحتی رهبری را از نوع رفتار آنها دیده‌اند و رهبری نسبت به رفتار خیانت آمیز به آنها هشدار داده است، ولی .... اینجاست که باید خاک شهدای گمنام و بی نام نشان را طوطیای چشم کرد و بر سر مزار آنها ظاهر شد و اشک از دیده جاری کرد که: 
 
کجائید ای شهیدان خدایی       بلاجویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبالان عاشق        پرنده تر ز مرغان هوایی
 
کجائید که ببینید  کسانی که بر سر سفره ولایت و انقلاب نشسته‌اند، و بر صندلی های مجلل تکیه زنده‌اند، چگونه در برابر دوست و دشمن دل رهبری را خون می کنند و خنده ... سر می‎دهند.
نویسنده :دکتر حسن نیلی


کلمات کلیدی ::
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/18:: 1:2 صبح