سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


آنکه به دنیا رغبت ورزد و آرزویش در آن دراز گردد، خداوند دلش را به اندازه رغبتش به آن کور می کند [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

سیم خاردار نفس

کسی میتواند در شب عملیات از سیم خاردار دشمن رد شود که به سیم خاردار نفسش گیر نکرده باشد.
شهید چیت سازیان


کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/12/18:: 11:25 عصر
بابای معلوم الاثر

تفحص شهدا

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی

بابای مفقودالاثر، بابای زخمی

گیرم پدر یک آدم فرضیست، باشد

تا کی فشار خون مادر بیست باشد؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی

یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی؟  !

خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی  !

شاید تو هم شرمنده‌ی یک مشت خاکی؟  !

جامانده‌ای در ماجرای بی‌پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است

یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است

ای عکس‌هایت روی زخم دل، نمک‌پاش

یک بار هم بابای معلوم‌الاثر باش  !

شاعر: عظیم زارع



کلمات کلیدی :: شهید، تفحص
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/12/10:: 4:29 عصر
کتک کاری فرمانده ایرانی با درجه دار بعثی در صف غذا

  شهید محمدعلی شاهمرادی 

شهید «محمدعلی شاهمرادی» به سال 1338 در «ورنامخواست» یکی از بخش‌های شهرستان لنجان در استان اصفهان به دنیا آمد و کسی گمان نمی‌کرد روزی یکی از اعجوبه‌‌های جنگ و در ردیف نام‌آورترین فرماندهان جنگ شود؛ در جنگ تحمیلی رشادت‌های او موجب شد که مسئولیت‌هـای متعددی به او واگذار شود که مهمترین آن قائم مقامی تیپ قمر بنی هاشم(ع) بود، تا آنکه در عملیات «کربلای 5» به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت بود، رسید.

شهید شاهمرادی در حال لبخند زدن 

کتک کاری فرمانده ایرانی با درجه دار بعثی :

محمد حسن خلیفی نقل می‌کند: شهید شاهمرادی متخصص شناسایی بود؛ قیافه‌اش به اهالی جنوب بیشتر شبیه بود؛ به خصوص چهره آفتاب سوخته و قدبلند او. شنیده بودم که در شناسایی‌ها به راحتی وارد مقر عراقی‌ها شده، با آنها غذا می‌خورد و برمی‌گشت.

در عملیات «والفجر 8» جمعی اسیر از دشمن گرفته، در گوشه‌ای نشانده بودیم و منتظر ماشین جهت انتقال آنها به عقب بودیم؛ شاهمرادی نیز در خط قدم می‌زد؛ ناگهان یکی از درجه‌داران بعثی در حالی که با انگشت به او اشاره می‌کرد، چیزهایی می‌گفت؛ آن درجه‌دار بعثی شلوارش را بالا زده، پای کبود شده‌اش را نشان می‌داد.

یکی از بچه‌هایی که به زبان عربی آشنا بود، آوردیم ببینیم چه می‌گوید؛ درجه‌دار بعثی می‌گفت: «این عراقی است! اینجا چه کار می‌کند؟! از نیروهای ماست، چرا دستگیرش نمی‌کنید؟» در حالی که متعجب شده بودیم، پرسیدم: «از کجا می‌گویی؟» گفت: «چند روز قبل در صف غذا بود؛ با من دعوایش شد و من را کتک زد؛ این جای لگد اوست» و پای سیاه‌شده‌اش را نشان داد. شاهمرادی که متوجه این صحنه شده بود، از دور دستی تکان داد و جلوتر نیامد.



کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/28:: 12:23 صبح
نماز آخر

در عملیات کربلای دو، محمود کاوه، فرمانده لشکر پنجاه و پنج ویژه شهدا، کار عجیبی کرد. نیروهای خط شکن را که جلو فرستاد، آمد و نمازی دو رکعتی را اقامه کرد. بعد از نماز گفت:« این نماز را فقط به دو دلیل خواندم، اول برای پیروزی بچه های خط شکن و بعد ...»

 

یکی از بچه پرسید: «بعد چه؟»

« دلم می خواهد اگر خدا لایقم بداند، این نماز، آخرین نمازم باشد.»

نماز آخر

و خدا لایقش دانست.

محمود کاوه در همان عملیات شهید شد.

منبع: کتاب پیشانی و خاک| ص 96



کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/20:: 12:58 صبح
شهید سید علیرضا یاسینی

سرلشگر خلبان شهید "سیدعلیرضا یاسینی"

شهید یاسینی

انقلاب و شهید

سال 1357 با اوج گیری حرکت انقلابی مردم، شهید یاسینی هم علیرغم فشارهای همه جانبه رژیم، با پخش اعلامیه در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری زد و جزو خلبانانی بود که با انتقال هواپیماهای این پایگاه به پایگاه چابهار، مخالفت کرد. زیرا طبق اطلاعاتی که به پایگاه بوشهر رسیده بود، قرار بود اگر اوضاع کشور بدتر شد هواپیماها به روی ناوهای آمریکایی انتقال پیدا کنند که تعدادی از خلبانان شجاع این پایگاه از جمله شهید یاسینی و شهید "طالب مهر" با عنوان کردن این نکته که این هواپیماها اموال بیت المال است، از این کار سرپیچی کردند که در نهایت هم با مقاومت خلبانان این طرح منتفی شد.

با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران خارجی از کشور، که به قول خود شهید یاسینی "بعضی از آنها حتی فرصت بستن چمدان های شان را نیز پیدا نکردند" پرسنل متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانایی های خود را بروز دادند و نشان دادند که از چه استعداد و نیروی علمی و عملی بالایی برخوردار هستند.

ادامه مطلب 

کلمات کلیدی :: شهید، خلبان شهید
:: تعداد بازدید :

نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/9:: 1:54 صبح
فرازی از وصیت نامه شهید شوشتری

متنی تکان دهنده از وصیت نامه شهید شوشتری

دیروز ازهرچه بود گذشتیم ، امروزازهرچه بودیم گذشتیم ، آنجاپشت خاکریزبودیم واینجادرپناه میز، دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.

جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بومی دهد ، آنجا درب اتاقمان می نوشتیم یا حسین(علیه السلام)فرماندهی از آن توست الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید. 

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا ازمسیربرنگردیم،آزاد(رها) مان کن تا اسیرنگردیم.



کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/6:: 12:20 صبح
عصاره ی اسلام

شهید مصطفی ردّانی پور

بیاد خدا و روز جزا باشید،

پیرو ائمه اطهار علیهم السلام باشید،

امام زمان را فراموش نکنید،

دنباله روی روحانیت باشید که چراغ راه هدایت اند،

از امام اطاعت کنید که عصاره ی اسلام است،

اورا تنها نگذارید که نماینده حجه ابن الحسن علیه السلام است،

از وجودش بهره گیرید که عصاره ی اسلام است. 

فرازی از وصیت نامه شهید مصطفی ردّانی پور



کلمات کلیدی :: شهید، روحانی شهید، طلبه شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/2:: 11:59 عصر
جنازه مرا بر روی مین ها بیندازید

شهید غلامعلی پیچک در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است:

"جنازه مرا بر روی مین ها بیندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه‌مان دریغ داریم، به دامادی دو ماهه من ننگرید، دامادی بزرگی در پیش داریم."

شهید غلامعلی پیچک



کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/11/1:: 11:25 عصر
شهیدی که برای حفظ معبر دهانش را پر از گِل کرده بود

میدان رزم حق علیه باطل بود، رزمندگان اسلام گاهی با صحنه‌های به یاد ماندنی مواجه می‌شدند که تمام فداکاری‌ها در آن صحنه‌ها ماندگار می‌شد، یکی از همین صحنه‌ها روایت رزمنده‌ای در کتاب سوره‌های ایثار است از شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای ناله‌اش موجب لو رفتن معبر شود.

شهدای غواص

دهانش را پر از گِل کرده بود تا معبر لو نرود

برای شروع عملیات «کربلای 4» به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم، وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم که شهید «سعید حمیدی‌اصیل» هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل شده بود.

بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.

چند سؤال شهید از مردم

در بخشی از وصیت‌نامه شهید «سعید حمیدی‌اصیل» که از نیروهای گردان غواصی اهواز و شهر ملاثانی استان خوزستان بود، آمده است: آن کس که از منزل خارج و بسوی خدا و رسولش هجرت نماید و سپس مرگ او را دریابد پاداش او بر خدا و پیامبرش خواهد بود.

آن چرا که می‌خواهم بنویسم، با اینکه تکرار مکررات است ولی دریغ نمی‌کنم چون «ان الذکری تنفع المومنین».

تا کی می‌خواهید به خاطر مسائل دنیایی از همدیگر نگذرید؟! در حالی که فرزندان شما در جبهه‌ها از جان خود می‌گذرند؛ تا کی می‌خواهید در چارچوب حیات خود در گناهان محصور باشید؟! تا کی می‌خواهید بدون رعایت حجاب در خیابان‌ها راه بیافتید؟! در حالی که رزمندگان در جبهه‌ها از گناهانی که در خلوت مرتکب شده‌اند، نیمه‌های شب ناله می‌کنند.

مبادا به جبهه‌ها نیاید و مصداق این آیه شوید: «ما لکم اذا قیل لکم قاتلوا فی سبیل الله و المستضعفین اثقالتم الی الارض» دل خود را به دنیا خوش نکنید که دنیا جای افراد مؤمن نیست، ای مردم نگذارید تاریخ دوباره تکرار شود و امام خود را تنها گذارید، همان گونه که امام حسین(ع) را تنها گذاشتند.



کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :
نویسنده : راوی
تاریخ : 91/10/29:: 7:29 عصر
فرمانده جنگ های نامنظم

فرمانده جنگ های نامنظم

هرملتی برای بقا و تقویت هویت فرهنگی و تاریخی خویش به نمادهایی نیاز دارد و سید مجتبی هاشمی بیش از هر چیز نماد مقاومت مردمی در برابر اشغالگران خاک میهن اسلامی است. در روزهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی...

ادامه مطلب

کلمات کلیدی :: شهید
:: تعداد بازدید :

نویسنده : راوی
تاریخ : 91/10/29:: 12:10 عصر